، تا این لحظه: 50 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات شیرین آتاناز من

واکسن چهار ماهگی

1394/5/13 0:09
نویسنده : مامان نسرین
124 بازدید
اشتراک گذاری

 

به نام خدای بزرگ و مهربون

niniweblog.com

روز یکشنبه 7 تیر ماه از سال 1394

سلام تربچه فینقیلی مامان niniweblog.com

عزیزکــــــــــــــــــــم امروز نوبت دومین واکسنت بود توی چهار ماهگـــــــــــــــــی .

با عزیز جون بردیمت مرکز بهداشت و واکسنت و زدیم .

با اینکه خیلی درد داشت و اذیت شدی ولی در عوض این واکسن تو رو در برابر خیلی از بیماری ها و عفونت ها محافظت میکنه و باعث میشه تنت سالم بمونه

شکر خدا خوب بودی مث دوماهگی اصلا اذیت نکردی البته این بار شب یه کوچولو داغ شدی ولی نذاشتبم تب کنی  niniweblog.com

فدای دختر شجاع و باهوشم برم که مامان رو اذیت نکرد

دختر گلم هر چیزی که جلوی چشمت میگرفتیم سریع چنگ میزدی و داخل دهنت میبردی و میخوردی توی چهار ماهگیت صداهای عجیب تری در می آوردی گاهی اوقات انگار داشتی واسه خودت ترانه میخوندی و با انگشتات بازی میکردی و زل میزدی به دستات niniweblog.com

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مشاوره حقوقی
14 مرداد 94 13:44
وبتون عالییییییه
roya
17 مرداد 94 10:38
ای جوووووووووووووونم....افرین به گل دختری که مامانشو اذیت نکرده