روز تولد مامان نسرین
به نام خدای بزرگ و مهربون
روز دوشنبه 8 تیر ماه از سال 1394
ســـــــــــــــــــــــــــــلام خوشگل دخمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلم
123 روز از همراهی گامهای تو با ضربان قلب من می گذرد نمی دانم تو خواستی که من اهلی شوم یا خودم اما امروز لحظه ای دور از تو رنجم می دهد .
امروز تولدم بود و مامان نسرین 23 ساله شد
اولین سالی بود که فرشته کوچولومون هم پیشمون بود ولی عزیزکم اصلا نفهمیدم که چطور اومد و چطور گذشت آخه دیروز که واکسنت و زده بودیم رفتیم خونه عزیز جون اینا و خیلی بی حوصله بودی ما هم دیگه حس و حال تولد از سرمون پرید .
با اینکه نتونستیم یه جشن ساده دور همی بگیریم ولی همین که هر سه مون در کنار هم سلامت و خوش بخت هستیم بی نهایت خوشحالم و خدا رو شکر میکنم
بودن در کنار تو و بابا حسام واسم یه دنیا می ارزه
عاشــــــــــــــــــــقه هردوتونم مامان گــــــــــــــــــــــــــــــــــلی
نوشتن زیباترین کار دنیاست
و زیباتر از آن
چشم توست که آن را می خواند
نوشتن یعنی نگاه کردن در چشمان
کسانی که دوستشان داریم
من هر روز خاطراتت را برایت می نویسم
تا روزی که چشمان تو اینها را بخواند
و آن روز تمام عشق مادریم را درک خواهی کرد
دخترم ... آتاناز نازم ...
تا بی نهایت دوستت دارم