، تا این لحظه: 50 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات شیرین آتاناز من

یه سری از اولین هات

1395/3/6 12:47
نویسنده : مامان نسرین
108 بازدید
اشتراک گذاری

 

به نام خدای بزرگ و مهربون

niniweblog.com

روز دوشنبه 30 شهریور ماه از سال 1394 است.

سلام فنچ کوچولوی من

یکی از هیجان انگیزترین لحظاتت توی این ماه تنها نشستنت بدون کمک Baby21

و تنها ایستادنت با کمک گرفتن از در و دیوار بود .

کم کم دیگه قوی تر شده بودی و میتونستی تنهایی و بدون کمک بشینی niniweblog.com

دیروزم که عروسک خانم ما برای اولین بار بدون کمک ما و با کمک گرفتن از دسته ی مبل  بلند شدی کمی همون جور وایستادی و بعدش مثل اینکه خسته شدی و نشستی   niniweblog.com

من و بابایی باز مثل همیشه که یه چیز تازه از شما می بینیم کلی خوشحال شدیم و خدا رو شکر کردیم یعنی انقدر ذوق زده شده بودیم که نگو

ای جونم مامانی فدای اون دستا و پاهای کوچولوت بشه که روزی صدبار دست و پاهات و میبوسم.

خانومی من همه کارات پشت سر هم شدن نشستن و چهار دست و پا و دندون در آوردنت همگی تو یه جا اتفاق افتاد به خاطر همینم وزنت خیلی افتاده بود فدااات شم .

عزیز دلم این ماهم رو به اتمامه و یواش یواش پاییز و شروع مدارس میرسه که یه خبر خوب این که نازنین خانوم ما امسال اول دبستانی میشه .

 Tumblr gif

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)