، تا این لحظه: 50 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات شیرین آتاناز من

واکسن یک سالگـــــی

1395/5/25 17:18
نویسنده : مامان نسرین
71 بازدید
اشتراک گذاری

 

به نام خدای بزرگ و مهربون

niniweblog.com

امروز دوشنبه 17 اسفند ماه از سال 1394 است.

سلام فرشته قشنگ مامان

همیشه از تجربه های وحشتناک یه مادر واکسنای ماه به ماه و گریه های کوچولوشه.. niniweblog.com

که هیچ جوره نمیشه ازش فرار کرد ...

وقتی واسه چکاپ و کنترل قد و وزن و واکسن یک سالگى آتانازم رفتیم "البته با کلى استرس!" یه عالمه نی نی اونجا بودن و ما هم منتظر شدیم تا واکسن اونا تموم بشه !

واکسن یک سالگی بر خلاف اون چیزی که فکر میکردم خیلی خوب بود

نه از درد خبری بود , نه تب و قطره ی استامینوفن ... چیزی که دادن و ندادنش به آتاناز چوچولوی من فرقی هم نداره,

آخه اصلا نمیخوره! ولی خدارو شکر این سری به خیر گذشت .

البته موقع واکسن زدن انگار نه انگار خیلی دخمل خوبی بودی عزیز دلم,

حسابی خانومیت رو به ما نشون دادی, نه گریه ای نه ...

قربونت برم که اینقده خانومی و قوی هستی ..

دوست دارم مامان جون ...  

ایشاا.. همیشه تنت سالم و لبات خندون باشه جیگر مامان 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)