اولین عروسی
به نام خدای بزرگ و مهربون شنبه 11 مردادماه از سال 1393 سلام عزیزکم هر روز که میگذره بیشتر باور میکنم که تو دلمی و هر روز خوشحال تر میشم. امروز اولین عروسی بود که با هم میرفتیم جشن عقد دختر عمم بود که واسه ساعت 5 عصر دعوت بودیم با اینکه حالم خیلی خوش نبود ولی نمیتونستم از عروسی هم بگذرم بالاخره رفتیم و خیلیم خوش گذشت و تو هم که تو دلمی حتما بهت خوش گذشته کلی هم رقصیدیم . امروز تو هفته نهم حاملگی بودم 2 روزه که 8 هفتگی و تموم کردیم و رفتیم تو 9 هفتگی . تو این هفته ساختار فیزیکی بدنت شکل گرفته وزنت حدود 5 تا 10 گرم است. در لثه هات جای 20 دندان به وجود می آد. قلب کوچکت تند تر از قلب من می تپه یعن...
نویسنده :
مامان نسرین
16:12