هفته اول هفت ماهگی
به نام خدای بزرگ و مهربون
روز پنج شنبه 12 شهریور ماه از سال 1394
سلام خوشگلکم
آتاناز ما روز پنجشنبه پنجم شهریور ماه شش ماهش کامل شد و برای ورود به ماه هفتم واکسنشم روز یکشنبه زدیم
واسه همین من و عزیز جون کفش و کلاه کردیم و گل دخترمون رو بردیم برای واکسن. با یکی دو تا جیغ کوچولو واکسن تزریق شد .
روز دوشنبه عصر دیگه تب و پا درد وجود نداشت اما بی قراری آتاناز خیلی بیشتر شده بود به خاطر همین عروسی که نهم این ماه بود نبردمت و پیش عزیز جون بودی دیگه بی قراری نبود جیغ های ممتد که تمومی نداشت
اما بالاخره هفته اول هفت ماهگی آتاناز هم به این صورت تمام شد.
آتاناز ما در پایان شش ماهگی :::
- وزن 6 کیلو و 40 گرم، قد 63 سانتی متر، دور سر 42 سانتی متر
- دوتا کلمه نام نام موقع خوردن غذا ادا می کنه
-با انگشت های دستش اسباب بازی هاش رو می گیره و از این دست به اون دستش می ده. اگر چیزی رو ازش قایم کنیم دنبالش می گرده و عمراً بی خیالش بشه.
من و بابا حسام رو خیلی خیلی خوب می شناسه حتی برای صدای بابایی از پشت تلفن ریسه می ره. دالی کردن و بدو بدو بازی رو خیلی دوست داره
کشتی گرفتن با مامان رو خیلی دوست داره و غالباً جر زنی می کنه و وسط کشتی موهای مامان رو می کشه .
لباس پوشیدن برای بیرون رفتن رو می شناسه، دست هاش رو بالا می یاره تا اون رو هم بغل کنیم و بیرون ببریم.